حرف های خودمانی

وبلاگی برای گفتم و شنیدن واقعیات زندگی و تلاش برای رفع مشکلات آن

حرف های خودمانی

وبلاگی برای گفتم و شنیدن واقعیات زندگی و تلاش برای رفع مشکلات آن

نکته هایی در مورد پست فوتبالی

من در اون پست فوتبالی به این نکته اشاره کردم که ما نباید تیم خودمان را اینقدر بزرگ کنیم دیدیم که ژاپن هم با همون نتیجه شکست خورد و تا اینجا کره هم یک یک مساوی است ما نباید توقع زیاد داشته باشیم ولی این را هم بگم که من به شخصه بعد از بازی تا روز بعدبا یک سردرد مواجه بودم

واژه ای که خیلی ها را به جنون می کشاند

امروز می خواهم درباره واژه ای صحبت کنم که خود دریایی از واژه ها راشامل می شود ، همان واژه ای که لفظش را در خیلی از وبلاگ ها و در خیلی از مکان ها و ... می بینیم اما معنایش را خیلی کم.

همان واژه ای که انسان ها را به هر سمتی که می خواهد هدایت می کند

یلی عشق ، یا به قول برخی دوستان علاقه شدید قلبی و یا به قول چینی ها دوست داشتن در حد جنون کلمه ای که ما به او مثل شیطان از یک بعد می نگریم .

من معتقد هستم که زندگی وابسته به عشق است و به قول ریاضی خونده ها تابعی از زندگی است . واقعیت هم همین است زندگی ما در عمل وابسته به وقعیتی است که ما را جهت می دهد به سمت موفقیت ، پول وقت تلف کردن و در نوع انسانی ترش ما را به سمت یک انسانی دیگر هدایت می کند خیلی ها نمی توانند این مفاهیم را از یکدیگر جدا کنند من معتقدم زندگی ما باید یک تابع چند ضابطه ای باشد و عشق با ضابطه های مختلف را بتوان از آن بدست آورد که در این صورت زندگی ما به ازای هر مقداری از عشق جوابی مثبت و حتی در نوع برتر خود جوابی مثبت بی نهایت می دهد . اما اگر ما حد(لیمیت) زندگی را در زمانی که عشق به سمت مسائل جنسی میل میکند را بدست آوریم پاسخی برابر با صفر را دریافت می کنیم هر چند این جواب حدی است و خالص نخواهد بود و زندگی ما هم محتاج ارضای نیازهای خود است اما عشق محتاج این نکته نیست .

خیلی ها معتقدا دنیا براساس اصول ریاضی بنا نهاده شده است اما آیا عشق هم با نظم ریاضی معنا دارد ؟ (به قول باران خانم ) // عشق گودالی است که عاشق را در خود جای می دهد و دید او را نسبت به اطراف کم می کند//

پس هیج نظمی اقلیدوسی بر عشق حاکم نیست و عاشق با دامنه زیاد و بردی بالا کارمی کند که در دنیای نظم ریاضیات نمی گنجد .

حالا یکی سری از اعتقادات را در مورد عشق به معشوق انسانی را با یکدیگر مقایسه کنیم :

اعتقاد اول :

بذار بگم تا همه بدونند

قصه های عشق همه دروغ اند

.

.

بذار که فریاد بزنم

عاشقا باید دل بکنند

که عاشقی دروغه و

شاید که بازیچه بشن

اعتقاد دوم :

مشکی رنگ عشقه (بقیش رو حفظ هستید !!! )

اعتقاد سوم : (رامین)

کی میگه مشکی رنگ عشقه رنگ عشق خیلی هم روشن و زلال است

اعتقاد شما :

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بله این فقط قطره از اعتقادات نسبت به عشق است که همگی با هم متناقض هستند

پس عشق شما متعلق به خود شما است تعجب نکنید در صورتی که کسی صحبت های عاشقانه شما را درک نمی کند این فقط به باور شخص مقابل نسبت به عشق برمی گردد که شما به سختی و تقریبا هیج گاه نمی توانید تقییرش دهد .

پس عاشقای عزیز با خود کلنجار روید و با دوستانتان مشورت کنید وقتی می گویم دوست ، دوست می تواند برادر شما - دوست مجازی شما و همکلاسی و حتی پدر و مادرتان باشد . به بقیه هم اعتماد کنید نظر بپذیرید و عمل نکنید (شوخی کردم)راستی اگر درگیری عاشقی دارید خواهش می کنم با این وبلاگ در میان بگذارید یا به من میل کنید تا سبب شود بقیه از مسائل شما عبرت بگیرند و یا با شما همدردی کنند و مشورت بگیرند و بدهند.

دوست من با شما هم هستم بلی شما که این مطالب را شوخی می پندارید عشق را باور ندارید تقریبا اکثر نوجوانان این حالت را تا قبل از عاشق شدن درک نمی کنند یا آن را بی ارزش می دانند چیز عجیبی نیست سعی کنید کمی عاشقانه زندگی کنید

منتظر نظراتتون هستم

بچه ها متشکریم

بچه ها ممنونیم درسته که شکست خوردیم اما شکست راهی برای موفقیت است اگر و تنها اگر خودمان را باور کنیم ما شکست خوردیم همان طور که در جام جهانی قبل بازی اول رو شکست خوردیم در حالی مستحق آن نبودیم اما بازی بعدی را پیروز بودیم انشالله پرتغال هم از ما شکست می خوره هیچی عوض نشده ما همان عقاب آسیا هستیم ما بر اوجیم من و تو برای موفقیت تیممان دعا می کنیم
یادمان نرود که ما از بچه ها بازی خوب می خواستیم
این پست فقط گذری بر فوتبال بود

جامعه و فرهنگ

امروز می خوام یک مطلب راجع به فرهنگ و جامعه خودمان صحبت کنم
اگر پست قبلی من را مطالعه کرده باشید متوجه شدید که من به طور غیرمستقیم راجع به تبعیض جنسیتی در کشورمان مطالبی نوشتم . همانطور که از پست های قبلی من مشخص است من برای ایرانی آباد تلاش می کنم در واقع آرزوی من آبادانی ایران می باشد آرزویی که همه ما باید برای تحقق آن قدم برداریم .
به طور حتم شما هم با من هم عقیده هستید که مردم ما هیج وقت فرهنگی را به طور عمقی قبول نمی کنند شاید یک سری از مسائل سطحی مثل پوشش در رابپذیریم اما هیج گاه یک فرهنگ غربی یا حتی مدرن را قبول نمی کنیم به طور مثال در چند سال گذشته ما متوجه این موضوع شدیم که دیگر سد ها توانایی تولید برق برای ما را ندارند پس سیاست دولت وقت بر این شد که با فرهنگ سازی مصرف را کاهش دهد اما هر چند این بابابرقی در تلویزیون و رادیو در مورد مصرف برق در ساعات اوج مصرف و صرفه جویی در برق صحبت کرد اما هیج فایده ای نداشت که در آن زمان دولت راه حل های دیگر را امتحان کرد که همگی به آنها واقفیم مثل انرژی هسته ای و ...
هرچند این مثال هم یک مثال ساده است اما ما در مملکت خود از این مثال ها زیاد داریم البته متاسفانه . پس چیز عجیبی نیست که به قول این دوستیم در مملکت ما بانوان طعمه قرار می گیرند و من و شما با راه حل های منطقی نمی توانیم با آن برخورد کنیم ما راه حلی از جنس ایرانی نیاز داریم . راه حلی که با فرهنگ تاریخی مان (نه بعد از اسلام)همخوانی داشته باشد . چرا ما به این گونه نسبت به جنس مخالف حریص شده ایم چه پسران و چه دختران همگی در مقابل جنس مخالف خود دارای یه حس عجیب هستیم ، حسی که حتی با وجود جامعه شبه اسلامی مان باز هم به طور واضح نمود پیدا می کند . من معتقدم سیاست های آموزش و پرورش مان با سیاست های دانشگاهیمان هم خوانی ندارد پس عجیب نیست که پس از ورود به دانشگاه ، دانشگاه را به زایشگاه تبدیل می کنیم . من و تو آنقدر در فرهنگی ناقص از شرق و غرب گم شدیم که فرهنگ اصیل خود را فراموش کرده ایم . چه کنیم ؟ راه حل زیاد است اما کدامین یک می تواند مشکل ما را حل نماید .
1-آزادی کامل(رابطه و ارتباط) : در این صورت یک نسل به طور کلی نابود می شود اما شاید نسل بعد از افراط نسل قبلی درس بگیرد .
2-آزادی در حد ارتباط : در این صورت هم نسل ابتدایی دچار یک سری متناقضات می شود و در بعضی مسائل تفریط و در دیگری افراط خواهد کرد اما نسل بعد از این رفتار درس خواهد گرفت .
3- فرهنگ سازی از مدارس : دراین صورت هم نسل قدیمی تر ما مخالفت خواهد کرد و مملکت دچار اختلاف شدید نظرات می شود اما با تغییر حاکمان و تحویل به نسل فعلی این مشکل رفع می شود .
کاملا مشخص است که جامعه ما در طی این چند قرن به نحوی پرورش یافته که دیگر به راحتی نمی شود رویش اثرگذاشت هر چند ما مسائل سطحی را بسیار سریع و بدون تفکر می پذیریم اما کدام موضوع فرهنگی مدرن را می توان به حالت سطحی تبدیل کرد .
نظراتتون و را حل های خود را برای من بفرستید.
از باران خانم هم که یک سوژه جدید به ذهن من داد متشکر .

به درخواست باران خانم

قابل توجه باران خانم
یکی از دوستان از من روش گرگ شدن را خواسته بودند من هم بر خلاف میل باطنی خود مطالبی را در این زمینه می نویسم .
دوست عزیز این را بدان که موفقیت زمانی به دست می آید که تو یک سری از مسایل را بیهوده بشماری درون بلاگ خودت در مورد حجاب چیزهایی نوشته بودی اما درست به صحبت های خودت اعتقاد نداری تو برای رسیدن به سپهرت حاضر بودی کار هایی را انجام دهی که قبلا از انجام دادن آنها خودداری می کردی تو حالا سپهر را داری جدا از اینکه این سپهر در تخیلات توست یا واقیت اما بودن با کسی که دوستش می داری سبب شده بود تا تو در لحظه ای گرگ شوی به پست های خودت مراجعه کن تو برای ارتباط با سپهر به طور غیر مستقیم با پدرت برخورد کردی آیا واقعا تو در این لحظه عملت را از روی عقل انجام دادی یا احساس ! پس هر وقت که احساس کردی با احساس قدم برمی داری بدان که گرگ شدی همان گونه که روز رفتن به پیک نیک برای شستن دست و صورت و اذیت کردن سپهر به سمت پسر ها رفتی ؟ نگو گرگ شدن را نیاموخته ای بدان که تنها دختر بودن دلیل بر طعمه شدن نیست من خودم افراد زیادی را می شناسم که با اینکه ظاهرا پسر اند اما آنقدر نفس ضعیفی دارند که همواره مورد سو استفاده قرار می گیرند چه احساسی و عاطفی چه مسائل دیگر پس خودنت را باور کن و سعی کن بتوانی با مشکلات رو در رو شوی .
من مسائل اجتماعی را وارد متن نکردم چون وضعیت جامعه ما متاسفانه برای برخی بسیار مصیبت بار است البته در جامعه ای افراد لاابالی و مخرب وجود دارند این را بهتراست بپذیریم و راه حل منطقی پیشنهاد کنیم نه فقط شعار دادن
دوستان عزیز این پست فقط به خاطر یکی از بینندگان وبلاگ نوشته شد از بقیه عذر می خوام اما اگر مطلبی در هر زمینه ای خواستید با جان و دل بخاطر ایران عزیزم و دوستان گلم می نویسم از مطالعه شما ممنون
با من همکاری کنید

نظر خواهی

دوستان عزیز مجدد سلام از اینکه می بینم 35 نفر وارد وبلاگ شدن و فقط یک نظر دارم خوشحالم چون فهمیدم مطالب درسی کسی را ارضا نمی کنه
حالا از شما می خواهم خواهش کنم در هر زمینه ای که تقاضا دارید مطلب بنویسم فقط بگویید

آرامش دومین عنصر

آرامش ، آرامشی است که...
دومین عنصر موفقیت ، آرامش و بردباری است که شاید شامل تمام عناصر موفقیت نیز باشد . من و تو همواره پیروز نیستیم اما با در زمان های شکست هم صبر و برداباری داشته باشیم تا آرامش بدست آوریم . آرامش سبب می شود محتویات ذهن به خوبی و راحت منتقل شود . ذهنیات من و تو هر چه که باشد برای خود ارزشمند است و باید در زمان و مکان خاص خود تخلیه شود . می گویم آرامش ، اما آرامش فقط یک شعار نیست آرامش ،‌ آرامشی است که در پس معلومات باشد ، برنامه ریزی داشته باشد . در وبلاگی خواندم که نویسنده در ارتباط ناموفق است و نمی تواند به کسی اعتماد کند و محتویات ذهن خود را با نوشتن انتقال می دهد ، دلیلش و تنها دلیلش نبودن اعتماد به نفس و آرامش است و علت نبود آرامش بی اعتمادی به خود است که تنها علاج آن هم تفکر درباره خود است ( به پست قبلی مراجعه شود ) توجه دارید که حرف های تکراری اساس کار انسان های احساسی است که سبب آن احساسات قلبی است و نتیجه آن موفقیت است قبول دارم که تایم زندگی برای ما انسان ها کوتاه است اما می توان از این زمان اندک به برترین شکل ممکن بهره برداری کرد اگر پست های قبلی من را مطالعه نمایید به مسائلی برخواهید خورد که هم ایجاد سوال می کند و هم به نوعی دوگانگی برخواهید خورد اما در واقعیت انگونه نیست ، این فقط به دلیل ذهنیات قبلی ماست که شاید هم اشتبه باشد . البته من ادعا نمی کنم که فقط صحبت ها و حرف های من صحیح است ولی لااقل با تجربه ای که بدست آورده ام به واقعیت ایمن مطالب پی برده ام .
پس یادمان نرود که ایمان به خود و البته به خداوند ، آرامش را به وجود می آورد که هیج گاه از بین نمی رود و ...
بهتر است که من را در ادامه کارم هایم همیاری کنید . هم اکنون نیازمند یازی سبزتان هستیم

Copyright 1385 EasySpeak

اولین عنصر موفقیت

باور گمشده ای در دستان من و تو
امروز قصد دارم در مورد باور صحبت کنم باور در نظر من مهمترین عنصر در موفقیت یک جوان است من و تو در نظرمان موفقیت را معنا می کنیم ، یکی نظرش اینه که موفقیت در رفتن به دانشگاه است یکی معتقد این مطلب هست که موفقیت در روابط اجتماعی است و هر کس نظری دارد من هم موفقیت را معنا می کنم اما از جنس خودم و نظر من فقط برای خودم ارزشمند است اما همه ما می خواهیم به این موفقیت برسیم به نظر من ما به خودمان اعتقاد نداریم من و تودر این باور هستیم که دیگران برتراند اما این درست نیست (توجه دارید که من قصد دارم حرف های تکراری بزنم ، به مطلب قبلی رجوع کنید ) ما برترین ها در دنیا هستیم اگر و تنها اگر (قضیه دو شرطی‌ ) بخواهیم . می توانیم از مس طلا بسازیم اگر بخواهیم . مگر نوابغ دنیا چه کار کرده اند شما "بتوون" را در نظر بگیرید او ناشنوا بود اما هنوز هم آهنگ های ساخت او برترین هستند یا آن شاعر و نویسنده اروپایی ، خانمی که در عین نابینا بودن ناشنوا بودن و لال بودن متونی را نوشت که هنوز جای بحث دارد تصور می کنید چرا اروپاییان در علم و موفقیت از ما پیش گرفته اند آن ها به خودشان ایمان دارند وگرنه آنها که در جهل کامل بودند و دانشمندان خود را به دلیل کشفیات خود محکوم به اعدام می کردند چگونه به این شرایط رسیده اند قصد شعار دادن ندارم فقط بگویم که من هم این را می خواهم که کشورم در بالاترین درجات علمی باشد چیزی که شیطان بزرگ از آن واهمه دارد ( نمی خواهم مسائل سیاسی را وارد مطالبم کنم ) ما ایرانیان همان مردمانی هستیم که شاتل به فضا می فرستیم و تمام ناسا را کنترل می کنیم من و تو هم می توانیم اگر بخواهیم

دوستان من‌ ، از شما خواهش می کنم مطالب را روی هارد رایانتان ذخیره کنید و هر زمان فرصت داشتید مطالعه کنید فقط این را بدانید شما ها که ایده و نظری خاص و برتر دارید مدیون هستید که دیگران را از نظراتتان مطلع سازید یادتان نرود که من و شما برای سربلندی کشورمان قدم برمی داریم نظراتتان را آف لاین بنویسید و سپس کپی کرده و بیان کنید .
‍Copyright 1385 EasySpeak

مقدمه بر کارهایم

به نام خدایی که خودمانی حرف هایش را به ما آموخت

آغازی بی پایان

من به عنوان یک جوان ایرانی قصد دارم قدمی را برای ایران عزیزم بردارم ، می دانم حرف هایم تکراری است اما نمی خواهم با عقل مبارزه کنم من با احساس خوانندگانم کار دارم می خواهم بنا به گفته استاد بزرگوارم دکتر علی شریعتی جانی به احساس دهم چون تکرار برای عقل ملال آور است ‌ اما احساس با تکرار جان می گیرد . من با احساس شما کار دارم می خواهم با حرف هایم و البته صحبت های شما جانی تازه به احساساتمان بخشم . من می دانم چرا در کنکور موفق نیستیم ، می دانم چرا در ارتباط ناموفقیم ، علت چیزی جز این نیست که ما فاصله عقل و احساسمان زیاد شده است . می خواهی در عشق موفق باشی ، قواعد بازی را تکرار کن . می خواهی کنکور را پشت سر بگذاری و موفق شوی کافی است با عقل به کنکور فکر نکنی با کنکور احساسی برخورد کن تکرار مطالب را بپذیر .

من درس خواندن را دوست دارم چون با درس احساسی برخورد کرده ام ، کار مشکلی نیست کافی است فقط خودت را باور کنی ، آرامش بدست آوری و به خدا توکل کنی . البته نمی خواهم در مورد اعتقادات دینی حرف بزنم چون در حد آن نیستم اما این را را بدان که من به خودم ایمان دارم ، احساسیم و خدا را در کارهایم پیشقدم می کنم .

دوست دارم تا قبل کنکور در مورد این سه عنصر صحبت کنم تا با ترکیب آنها معجونی بسازیم تا درهای موفقیت را به روی خودمان باز کنیم .

از کسانی که این مطلب را مطالعه کردند ممنونم و از شما دوست عزیز تقاضا می کنم نظراتتون رو در مورد صحبت هایم بنویسید تا با نام خودتان در وبلاگ گذاشته شود . توجه داشته باشید که من و شما می خواهیم برای موفقیت ایران گام برداریم .

البته دوستان این را بگویم که من راه کار هایی برای مسائل درسی _ جشنواره ها _ طرح های ابتکاری و دیگر مسائل از جمله جشنواره خوارزمی دارم که در آینده ای نزدیک به آنها خواهم پرداخت .

از همه شما دعوت می کنم تا با من همکاری کنید .

Copyright 1385 EasySpeak