بنا به قولی که داده بودم امروز در مورد عاشق و معشوق شدن صحبت خواهم کرد .
اما در ابتدای کلام باید این را پذیرفت که هر معشوقی ، عاشق نیز هست اما چرا و به راستی چرا من و تو کسی را دوست داریم اما ابراز علاقه معشوقمان را نمی بینیم ؟ آیا این مثال نقضی برای گفته من است ؟ در جواب باید گفت نه ، باید با خود اندیشید که آیا واقعا عشقی وجود دارد یا خیر . دوست من این را بدان که اگر کسی را دوست داشته باشی و بنا به گفته های قبلی من ( واژه ای که خیلی ها را به جنون می کشاند ) یک علاقه شدید قلبی در وجودت بوجود آید ، معشوق تو نیز تو را همچون تو دوست دارد . یک ضرب المثل قدیمی هستش که گفته من را به نحوی تایید می کند ، اونم اینه که دل به دل راه داره (لوله کشیه) اما آیا واقعا در گذشته تمام عشق ها پاک و از ته قلب بوده ؟ اگه اعتقاد به پاسخ مثبت داری باید اندیشید که آنها چگونه تتوانسته بودند اینگونه رفتار کنند و اگر پاسخ منفی می دهی باید دید چرا عشق اینگونه معنا شده است .
با عذر خواهی ازمحضر تمامی دوستان و مخاطبان اگه این سبک نوشتن را دوست دارید منتظر قسمت دوم این مطلب باشید که با پرسش و پاسخ جذاب تر می شه .
شما هم ، بله شما منظورم دقیقا شماست که با خواندن این مطلب این گفته در ذهنت نمایان گشت که صحبت های من همگی آرزو و آمال هست باید این را بدونی که با کمک خود تو آین مطالب می تونه در فرهنگ عجیب و غیر قابل پیش بینی مون ( منظورم توهین نیست و برعکس دارم از فرهنگمان تعریف می کنم ) نفوذ کنه .